مدح و شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
صحبت ازدستی که رزق خلق را میداد شد هر کجا شد حرف از بانو، به نیکی یاد شد گردش تسبیح او افلاک را تـدبــــیر کـــرد از پر سجاده اش روح القـدس ایــــجاد شد او که جای خود، گلوبنـدش اسیر آزاد کرد حُر هم از یمـــن ادب بــــر نام او آزاد شد روضه رضوان رضای حضرت صدیقه است از گــــل ســــرخ لبـــاس او، فدک آباد شد مــــعنی نازک برای روضه اش آورده ام وقــــت پروازش پـــــرسـتویی اسیر باد شد بــــا پر زخمــی دعاگوی شب همسایه بود دســــت او روزی رســــان خانه صیاد شد ایــــن در آتــش گرفته نیز حاجت می دهد ایـــــن در آتـــــش گـرفته، پنجره فولاد شد روضه مظلومه،بعد ازرفتنش مکشوفه شد تا مصـــیبت خوان کوچه صورت مقداد شد بعــــد پیــــغمبر اگــــرچه با تبسم قهر بود لحظــــه ای با دیــدن تابوت، زهرا شاد شد اشکهایش گـاه میگوید حسن، گاهی حسین گریــــه هــــای آخــــرش موقوفه اولاد شد مــــریم آمــد تا شریک گریه ی کوثر شود روضه او کاف وهاء ویاء وعین و صاد شد |